میلاد عزیزممیلاد عزیزم، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
ماهان جونمماهان جونم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

میوه های زندگی من و همسرم

دوچرخه سواری گروهی

29 تیر 95 ما 5 نفری که تو عکس مشخصه بودیم و یه دوچرخه و چن تا آدم اعصاب ندار راستش چون باباجونم یه کم ناخوش احوال بود نمیتونستیم بدو بدو بکنیم چون صدای بزرگترها درمیومد، از طرفی چون مبلای خونه باباجون نو بودن هم نمیتونستیم بریم تو اتاق پذیرایی قایم موشک بازی کنیم چون بازم صدای مامان جونم درمیومد، تو حیاط هم که میرفتیم رو ماشین باباجون سرسره بازی میکردیم بازم صدای باباجونم درمیومد. خلاصه چاره نداشتیم جز دوچرخه بازی! اونم یه دوچرخه بود و همه ما ! ولی کنار اومدن با خودمون بهتر از کنار اومدن با بزرگترها بود! اصلا من نمیدونم چرا بزرگترها اصلا ما رو درک نمیکنن ،همش میگن بشین، ندو، شیطونی نکن، جیغ نزن ....... ...
30 تير 1395

یه روز به یاد ماندنی

یه روز به یادماندنی با خانواده 18 تیر 95 بعد از عید فطر بود که به همراه فامیل (عمو، عمه، دایی و..)دسته جمعی رفتیم ایج (استهبان) تو باغ یکی از دوستان. استخرشو شستیم و پر از آب کردیم و تا عصر آب بازی کردیم . فوق العاده بود! واقعا بهمون خوش گذشت. غروب هم رفتیم باغ باباجونم، شام مامانا سالاد الویه درست کردن، دستشون درد نکنه وافعا بهمون چسبید. الهی شکر به خاطر این حس خوب و روز خوب و خانواده شاد   ...
30 تير 1395
1